سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من

من نه عاشق بودم، نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من... من خودم بودم و یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزد.


.:!:.

روزها بود که گم شده بودم یا شاید هم گم کرده بودم راه رها شدن از فریاد های درونم را ، اینجا که رسیدم رودخونه بود و درخت ، کوه بود و پرنده ، ساز بود و آواز ، اما کسی نبود یک هم راه یک هم درد ، ساز داشتن اما کسی نوای دل من را نمی نواخت گم کرده بودم همه چیزهای خوب را نغمه های دلم خاموش شده بود و ...


سکوت

چه مهمانان بی دردسری اند مردگان،
نه به دستی ظرفی را چرک می کنند،
نه به حرفی دلی را آلوده،
تنها به شمعی قانع اند
و اندکی سکوت!!!


   1   2   3   4   5   >>   >