شنبه 87/11/26شعرنظر شما ()
بعد از ظهر یک روز زمستانی
در شکاف دیوار
گنجشکی لانه کرده
و کلاغی دز آن نزدیکی
ساعت هاست سکسکه می کند
گنجشک نه تاب ماندن در لانه اش را دارد
نه نای گریختن
و کلاغ نه نای شکار دارد
نه تاب رفتن با منقار خالی
دلم به حال هر دو می سوزد
کاش این ماجرا
تنها یک شعر بود.
شعر از: واهه آرمن
گنجشکی لانه کرده
و کلاغی دز آن نزدیکی
ساعت هاست سکسکه می کند
گنجشک نه تاب ماندن در لانه اش را دارد
نه نای گریختن
و کلاغ نه نای شکار دارد
نه تاب رفتن با منقار خالی
دلم به حال هر دو می سوزد
کاش این ماجرا
تنها یک شعر بود.
شعر از: واهه آرمن