سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آخرین شب

سلام
این شعر رو تو وبلاگ سایه دیدم. من که خوشم اومد امیدوارم شما هم خوشتون بیاد... ولی نمی دونم شاعرش کیه؟.

شبی در خواب می دیدم
که فردا آخرین روز جهان است
تمام مردمان در گوشه ای مشغول کار خویشتن بودند
ومن سر گردان و حیران میان مردمان بودم
گدا در یوزه ای دیدم
که هر روز از کسان پولی طلب می کرد
اکنون کو به کو ، منزل به منزل
فقیری جستجو می کرد
زنی فاحشه ی هر جایی
جا نمازی به بغل
سوی مسجد روان دیدم
کودکانی گریان
به دنبال مادر دوان دیدم
یک نفر دیدم از نزدیکان
دایماًدر کنج مسجد جایگاهی داشت
امشب اما جام می اندر کَفَش فریاد مستانه سرمی داد:
که امشب آخرین شام جهان است
بهترین کیف جهان باید نمود امشب
برهنه دخترانی
لذت شهوت به خود تشدید می کردند
طفلان صغیری
تکه نانی به دندان می کشیدند خنده می کردند
یک نفر می خواره دیدم
پیش از این همواره خنده بر لبانش برق می زد
و امشب زار می زد از خدا بخشش طلب می کرد
شاعری دیدم
خزیده در کنجی
دفتر شعرش ورق می زد
وملایی آب در هاون به هم می زد
نقاشٌی رنگ سبزی بر سرخی بوم جگر می زد
دست افشان کسانی در کناری
به آواز دف و تار و رباب در رقص
در این آشفتگی کوری  
با چراغی نور بر مردم عطا می کرد
گروهی خلوتی پیدا نموده
سخت مشغول کشف واکسن پیری
و مجنونی در میان لیلی صدا می کرد
پسرهایی توپکی در دست
به دنبال زمین ورزشی بودند
اذان گویی
ناقوسی به دوشش
رو به سوی کلیسا داشت
کافرانی رو به قبله
مومنانی پشت بر قبله
نماز جمعه می خواندند
به ناگه آسمان غرید
آشفته خوابم آشفته تر گردید...


. . . . .

غروب آخرین روزهای ماه رمضان که فرا می رسد با چشمان مسلح و غیر مسلح، گوشه های آسمان خدا را می کاویم تا بلکه هلال ماه را رویت کنیم و شادمانه فردای آن روز را عید بگیریم. عاشقانی هم هستند که پیشاپیش قبل از غروب دلگیر آخرین روز میهمانی خدا، هلال را ابتدا در آسمان وجود خود جستجو می کنند.

اینان اگر به چنین رویتی نایل آیند، عبادت یک ماهه خود را مقبول احدیت می یابند و آنگاه رخصت خواهند یافت تا طلوع بعدی را عید بنامند. عیدی که سرشار از مسرت و انبساط خاطر، مفهوم بازگشت به فطرت پاک خدایی را بشارت می دهد.

در مکتب عشق اینان، یک ماه ضیافت الله با همه عبادت ها و شب زنده داری ها و روزه داری ها، همه و همه برای رسیدن به مفهوم این عید یعنی بازگشت به فطرت بوده است. سالی و سالیانی زندگی عادی و غفلت بار با تکثیر کسالت ها و زنگارها بر آیینه ضمیر، بالاخره نیاز به خانه تکانی اساسی دارد.

لذا خداوند رحمان، یک ماه بنده اش را به میهمانی می خواند تا به دور از وسوسه شیاطینی که گرفتار غل و زنجیر شده اند، فرصت تامل و تحول و رسیدگی به اوضاع و احوال گذشته را دریابد.

پیروزی بر هوای نفس سرکش و درک پیام خدا در این میهمانی بزرگ، نشانه پیروزی انقلاب درونی است و در این صورت است که هلال زیبای ماه نو نخست بر صفحه آبی آسمان وجود ظاهر می شود و حلول شادمانه عید فطر را گواهی می دهد. آنگاه البته می توان با چشمانی که پس از ماهی تزکیه، پاک و منزه و حقیقت بین شده اند، هلال زرین را چون گوشواره ای زیور عارض زیبای آسمان مشاهده کرد .