عیدتون مبارک...
وقتی یادم میاد خیلی ها بودن که پارسال آخرین ماه رمضونشون رو تجربه کردن، دلم میگیره… آخه شاید این بار نوبت من باشه که آخرین مهمونی ماه رمضون رو تجربه کنم… عیدتون مبارک..
وقتی یادم میاد خیلی ها بودن که پارسال آخرین ماه رمضونشون رو تجربه کردن، دلم میگیره… آخه شاید این بار نوبت من باشه که آخرین مهمونی ماه رمضون رو تجربه کنم… عیدتون مبارک..
1.
از گیلاس که افتادم
چیزی نه رنگ
9 رنگ
پرچین کوتاه این باغ مال ما ـ ه ـ نبود !
ما ـ ه ـ هیچ!
ما ـ ه ـ نگاه!
2.
پاگیر شده ام
پاگیر مذهبی تازه
که حرمت آفتاب را لکه دار! نه
و عصمت عشق را
بی هیچ کدورتی
در رنجش عصر پنج شنبه ها
می بخشد به اولین سلام
3.
دیگر!
آدمی را دوست نمی دارم
می خواهم درخت باشم
پرندگان را
بیشتر دوست دارم
4.
فکر می کنی
برای فریب دادن شب
چقدر باید مهربانی کرد؟
5.
می خواهم نگاهت کنم
اما...
دیرم می شود
6.
هرگز عاشق نبوده
خطی صاف!
7.
گفتم:
پیامبرم!
نامه ها را به صندوق های پستی شما می رسانم
گفت: پس معجزه کن
معجزه کردم
روبه رویم نشسته بود!
8.
... تو که رفتی!
ماه هم راهش را گرفت و رفت
و مسیری از مورچگان
که قی شده های دیروز را می برند
9.
حالا که این قصه به پایان می رسد
بی رودربایستی!
شما هم در قتل من دست داشته اید
10.
از اعماق می گوئید
و
من غرق میشوم
11.
نه سیکو میتواند نه سیتی زن
یه چیزی گم شده است انگار
تا این تیک به داد تاک برسد...
12.
شب
خسته که می شود
کجا می خوابد؟
13.
شاعر که باشی
دنیا برای بخشیدن
کوچک ترین واژه است...
شوک ـ شوک تمام هستی مردی که ایســتاد
ریتــمیک قلب سلـــسله دردی که ایســتاد
ساده ، سپید ، مرد که با یک مـــلافه رفــت
شب گریه بود، آمد و صبحی کـــــلافه رفــت
نبضش به نبض هم قفسانش ، نخورده بود
خود را اراده کرد و همان لحظه ،.. مرده بو د
**
دکتر هنــــوز خـــــیره به چشـمی که زل زده
یک چشم تیره ـ تــــیره به چشمی که زل زده
در آی سی یو شـــکوفه ی پزمــــرده مـی زند
قلبـــــی که مــرده ، قلب خدا مـرده مـــی زند
مـن یــخ زده ، تـو یــخ زده ، تابــوت ، یــخ زده
دنـــیا چـــهار گـــوشــه ی تابـــــوت ، یـــخ زده
تاریـــخ خـط به خــط به دروغــی که لــق شده
عـــریانــیش ، ورق بـــه ورق زر ورق شــــــــده
فــــــردای پنــــج شــنبه خدا گـــریه مــــی کند
هــر پـــنج شــنبه ، قبــر به ما گـــریه مـی کند
حـتی بـرای خــود که خدا نیــست ، همچــنین
حتـی بـرای ما که خدا ، چیـــست ، همچــنین
**
شوک ـ شوک دوباره هارمونی زندگیت ، کو ؟
خوشبــختی به قــول خـــودت ، در پـیت کو ؟
**
بــیرون به جــای بــوی گــلاب ، عـطر و ادکلن
هــی گریـه ـ گریـه آی ... نمیری کالـن ـ کالـن
نــــوشـــابــه هــای بــاز شــده بــا تــعارفــات
حـق دارد اینـکه کـپ بکـند ، جـر خــورد اوزن
در بــــل بــشــوی کــوچــه بــازار مــــی خزد
حــالا دلار ، یــن ، و کوپن ، کشته های بــن
این جــامعه نمی شود اصـــلاح ، تا قـیام ...
حتــی اگر بــیاید از آن ســو میــتی کومــون
جمــعه رســید وای کجایی تو دن کیـــشوت
من دن ، تو دن ، و ما همگی دن که هر چه دن
کیش ـ مات شدیم
در زمان
آن فعل مستقبل به حال نیامد
بی حال تر از همیشه
به قیلوله ای ...
ندبه شدیم
شوک ـشوک
شکر خدا واجب
بود و نبودمان پای خودش
به هر چه میلنگد
به هر چه می زند لنگر
خودت را بیا جمع کن
من با ارتباط ها کاری ندارم
اصلا بیا به تاریخ ...
پشت به تاریخ ...
هر چه راست ...
دشمن خدا....
هر طور بنگری
بپا
سر سر ع میرود
این هزیان ...
هزیان ما بعد تاریخ...
قبل از مرگ ...
فعلا تعجبم . ــــــــــــــــــــ
علامتش دراز به دراز ....
تنها به یک اشاره ی کوچک ، به هر چه هست
تنها به یک اشاره ی کوچک ، به هر چه نیست
ایـــن زندگــی به درد دل مــن نخــورد ، خـورد ؟
ایــــن قــرص هــم که درد ســرم را نبـرد ، برد ؟
مـن یک رقم ، ... رگـــم قلیان رگــی که نیست
بـا یـک اشــاره بـا جـــریــان رگــی کــه نیــست
اصــلا تــپانــچه ای کــه بــه مــن تیر مــی کشد
یک لحظه راســت ، یا که چــپم ، تیر می کشد
دیگــــر تــــمـام فلــــســــفه هـــا گیــــج میــــرود
حـــتی امــــید مــــن بــــه خــــــــدا گیــج مــیرود
*
دکــــتر نشـــسته خیـــره به چشـمی که زل زده
یــک چشم خــیره ـ خـیره به چشمی که زل زده
مـــــن یــــخ زده ، خــیــــال تو در خـــــاک یخ زده
یــــک عاشــــق شکــــسته و غــــمناک ، یخ زده.
برگرفته از : وبلاگ غزل(رضا وعیدی)
طاعات و عباداتتون قبول حق!