دلم هوای تو کرده... بگو چه چاره کنم؟!!

 

گلدسته ات 
کهکشانى است
که سیاهى شهر را تکذیب مى کند
پیرامون تو همه چیز بوى ملکوت مى دهد:
کاشى هاى ایوانت

و این سؤال همیشه
که چگونه مى توان آسمانها را
در مربعى کوچک خلاصه کرد.
و پنجره فولاد

التماسهاى گره خورده
و بغضهایى که پیش پاى تو باز مى شوند…

بقیه در ادامه مطلب

ادامه مطلب...