• وبلاگ : آهــــــــــــــــــــاوران
  • يادداشت : آخرين شب
  • نظرات : 12 خصوصي ، 16 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام دوست عزيز

    اين شعر خيلي زيبا بود و من متاثر شدم . چند بار خوندمش . كاش همه فكر ميكردند كه بعد از امشب فردايي نيست اون وقت اينطوري ميشد.من بيشتر اوقات قبل از خوبيدنم تمرين ميكنم كه اگر در خواب مردم چه كارهايي بايد بكنم و چي بايد بگم .بارها شده چشمهام روبستم و در خيال خودم رو مرده ديدم و اتفاقاتي رو كه از كتابها خوندم و فهميدم صورت ميگيره رو تصور كردم . فكر ميكنم اينجوري هميشه اماده مرگ هستم . ممنونم كه من رو قابل دونستي و به وب خودت دعوت كردي . هميشه سربلند و موفق باشي چه اين طرف زندگي چه اون طرف زندگي (بعد از 100 سال). بدرود دوست خوب و عزيز من .